جوینده اسرار آفرینش و زندگی

مشغولیم و بی حواس به وقایع، گرفتاریم و بی توجه به حقایق

جوینده اسرار آفرینش و زندگی

مشغولیم و بی حواس به وقایع، گرفتاریم و بی توجه به حقایق

باید به سمت حق قدم برداشت، تفکر کرد و تفکر کرد، چرا که برای ماموریتی سخت تر از روزمره گیهای زندگی به این زمین خاکی منتقل شدیم ولی در بند خیالات و توهمات رنگارنگ اسیریم و زمان و توانی برای تفکر عمیق به آفرینش خود نداریم.

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۷ ثبت شده است

هروقت فیلم یا کلیپی از راز بقا با موضوع محبت حیوانات به هم رو میبینم، به این فکر میکنم که چطور میشه که حیوانات هم معنای محبت و لطف رو میفهمند و حتی شاید عمیق تر از انسانها. انسانها هم صدالبته بخاطر تفاوت در هوش و عقل با حیوانات باید این معنی رو بفهمند ولی جالبه که در ظاهر اینطوریه. اصلا فرق انسان و حیوانات در هوش و عقل و سخن نیست بلکه در درک عمیقه. شاید حیوانات هوش و عقل نداشته باشند و بهتر بگوییم قدرت تجزیه و تحلیل مسائل رو نداشته باشند (البته در ظاهر و واقعیت گویای چیز دیگریست) ولی در درک عمیق خصوصا در مورد لطف و محبت از انسانها جلوترند. از ابوعلی سینا اینطور نقل است که هرچیزی حد و اعتدال دارد حتی محبت. واقعا همینه. اگر خوبی حد بگذره نادان خیال بد کند. 

با تمام این حرفها و واقعیتها هنوزم برسر دوراهی هستم و گیج و مبهوت در خودم درگیر. چیکار کنم؟ برای رضای خدا ادامه باید داد یا گور بابای عالم و آدم و خود را عشق است. این فکر که زندگی کوتاهه و هرکس به سزای عمل خود میرسه و صبر باید داشت و جواب بدی رو با بدی ندین و ... اینا چی میشه پس؟ کجا باید اینها رو قرار داد؟ شنیدم دو خدا وجود داره، خدای واقعی و خدای درذهن ساخته. خیلی ها میگن این حرفهایی که الان زده شد رو خدای در ذهن ساخته خودتون بهتون میگه ولی در واقعیت خدای واقعی راضی نیست به کسی بالاتر از حد و اندازش محبت کنید. قرار نیست با محبت کسی نابود بشه حتی خود شما که در این صورت با کشتن خودتون میشه گفت خودکشی کردین دیگه. هان؟ درسته؟ خودکشی خوبه؟ حلاله؟ 

دنیای سختیست. پیچیده و تودرتو. اصلا معلوم نیست چی درسته و چی غلط. رفتارها و اعمال زیادی هستند که گنگ هستند. اگر قرار باشه به نفع دیگران کنار بری و زندگی رو ببازی و بعدا متوجه باشی زندگی همین یبار بوده چی؟ خیلی سخته بخدا. اصلا آدم دوست داره یه پتک برداره بکوبه تو سر خودش تا ازاین سردرگمی و مشغولیت و وسواسیت فکری خلاص بشه. بیخیال هم نمیشه بود بدبختی وقتی خیلی از ما با این طرز فکر و تربیت بزرگ شدیم که بدی نکنیم. چه بسیار آدمایی رو دیدم که میززنن میترکوننت و عین خیالشون هم نیست و ککشون هم نمیگزنه و چه بسیار آدمهایی که با یک شوخی کوچیک با دیگران که میبینن بدشون هم نیومده ها، و کلی هم خندیدن ولی صد بار به خودشون لعنت میفرستند که چرا دیگری رو ناراحت کردن.

محبت، احساس و وجدان یک قرص سمی است که در نهایت فقط خودت رو میکشد و بس و باعث رشد دیگران میشود. کود باشیم یا داروی خودکشی؟  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ مهر ۹۷ ، ۰۹:۴۲
صابر میرزائی